چگونه آثار جمال میرصادقی را بخوانیم؟
چگونه آثار جمال میرصادقی را بخوانیم؟ –
تهران- ایرنا- آثار جمال میرصادقی، تنها روایت داستانی نیستند؛ ترکیبی از تجربه زیسته، شناخت روابط انسانی و آموزش گامبهگام نوشتن هستند. برای خواندن و فهم دقیقتر نوشتههای او، باید با نگاهی فراتر از یک مخاطب معمولی به سراغشان
رفت، نگاهی جوینده، با دغدغه نویسنده شدن یا درک عمیق ادبیات، نگاه شاگردی به استادش که بیش از ۶۰ سال است داستان مینویسد.
به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، جمال میرصادقی یکی از مهمترین چهرههای ادبیات داستانی معاصر ایران است که هم در مقام نویسنده و هم در جایگاه نظریهپرداز و مدرس داستاننویسی شناخته میشود. آثار او نهتنها روایتگر زندگی، ذهن و اجتماعاند، بلکه ابزاریاند برای آموزش چگونه نوشتن. او در طول دههها نوشتن، تدریس و نقد، مجموعهای از داستانها و متون نظری پدید آورده که همچون زنجیرهای بههمپیوسته، مسیر یادگیری داستاننویسی را هموار میکنند. میرصادقی کار خود را در آغاز با داستان نویسی آغاز کرد اما رفته رفته به مدرس داستاننویسی و پس از آن به منتقد ادبیات داستانی تبدیل شد، تا جایی که امروز، بیش از آن که داستانهای این نویسنده شناخته شده باشد، آثار او در تحلیل و نقد داستان و آموزش داستاننویسی، مشهور است. جمال میرصادقی سه گونه اثر دارد، آثار داستانی، نقد ادبی در حوزه ادبیات داستانی، آموزش داستاننویسی. برای مطالعه آثار این ادیب بزرگ باید نخست هدف از مطالعه آثار وی را مشخص کرد. آثار میرصادقی سالهاست به عنوان معیار سنجش ادبیات داستانی به کار گرفته میشود و نظرات او شاه کلید نقد داستان در ادبیات فارسی و حتی آثار داستانی غیرفارسی بوده است. میرصادقی در عین حال که مدرس داستان نویسی است و داستان نویسان صاحب نام و نظری را تربیت کرده، در عین حال آثاری از خود به جا گذاشته که مطالعه آن دل انگیز است. این نویسنده در آستانه ۹۲ سالگی، نزدیک به ۵۰ اثر را به نام خود ثبت کرده است که می توان این آثار را مدرسه مکتوب نویسندگی نام نهاد. جمال میرصادقی در طول عمر پربار خود، نسل های متفاوتی از داستان نویسان را دیده که موضوع منجر به شکل گرفتن دیدگاهی عمیق درباره روند داستاننویسی معاصر و مدرن ایران شده است. ویژگی آثار میرصادقی آثار جمال میرصادقی، جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر فارسی یافتهاند. او در آثارش از نثر ساده و روانی بهره میبرد که بهدور از پیچیدگیهای زبانی و ساختارهای تصنعی است. این سبک نگارش باعث میشود تا خوانندگان با سطوح مختلف سواد و تجربه بتوانند بهراحتی با متن ارتباط بگیرند و مفاهیم را درک کنند. میرصادقی در آثارش بهویژه در رمانهایی مانند «بادها خبر از تغییر فصل میدهند» و «شب چراغ»، شخصیتهایی با ابعاد روانی و اجتماعی پیچیده خلق میکند و با استفاده از تکنیکهای مختلف، شخصیتهایی باورپذیر و ملموس ارائه میدهد که خواننده میتواند با آنها همذاتپنداری کند. درونمایههای آثار میرصادقی اغلب مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسانی است و با نگاهی نقادانه به جامعه، به بررسی موضوعاتی مانند گسست نسلها، بحران هویت و چالشهای فردی و جمعی میپردازد. میرصادقی معتقد است که یک اثر ماندگار باید بتواند دیدگاه خواننده را نسبت به جهان اطرافش تغییر دهد و تأثیر عمیقی بر او بگذارد. او این ویژگی را در رمان «سووشون» سیمین دانشور مثال میزند و آن را نمونهای از اثری میداند که توانسته چنین تأثیری بر مخاطب داشته باشد. در مجموع، آثار جمال میرصادقی با ترکیب نثر روان، آموزش نظری و عملی، شخصیتپردازی دقیق و پرداختن به مسائل اجتماعی و انسانی، به منابعی ارزشمند برای علاقهمندان به ادبیات داستانی تبدیل شدهاند. مطالعه آثار او نهتنها برای خوانندگان، بلکه برای نویسندگان و پژوهشگران ادبی نیز آموزنده و الهامبخش است. چگونه آثار میرصادقی را بخوانیم؟ برای مطالعه آثار میرصادقی دو مسیر در پیش رو دارید؛ نخست مطالعه آثار او در نقد ادبی و پس از آن مطالعه داستانهای او، مسیر دوم، مطالعه آثار داستانی او، سپس مطالعه آثار آموزشی این نویسنده با هدف داستاننویسی و در نهایت مطالعه آثار نقد ادبی. در هر صورت با مطالعه آثار جمال میرصادقی، در نهایت مخاطب درمییابد که «چگونه میتوان داستاننویس شد؟» اثری که میرصادقی آن را حاصل عمر خود میداند. گام اول: خواندن داستانها، عبور از دریچه تجربه به دنیای نظریه با هدف درک زیباشناختی، لحن، ریتم و دغدغههای انسانی میرصادقی، مطالعه رمانهای «بادها از تغییر فصل خبر میدهند»، «دو چراغ آبی روشن»، «دنیای همه رنگ» و مجموعه داستانهای «شهرزاد و مرگ»، «نام تو آبی است»، «پرنده از سر درخت پرید»، «گلهای سرخ بر آب» میتواند راه را آسان کند. قبل از ورود به مباحث نظری و آموزشی، آشنایی با قلم، جهانبینی و تکنیکهای عملی او در بستر داستان، ذهن مخاطب را آماده میسازد. گام دوم: مطالعه آثار آموزشی ـ نظری با محوریت آموزش داستاننویسی با هدف گذر از تجربه خوانش به درک آگاهانه از ابزارهای نوشتن، که کتاب «چگونه میتوان داستاننویس شد؟» بنیان اصلی آن به شمار میآید. «ادبیات داستانی»، «عناصر داستانی»، و«شناخت داستان» آثار مهم دیگری هستند که در مسیر داستاننویس شدن میتوانند به مخاطب کمک کنند. در این مرحله، خواننده با زبان آموزگارانه و تحلیلگر میرصادقی مواجه میشود که بهسادگی اما عمیق، عناصر داستان را میشکافد و با مثالهای متنوع، ذهن او را به سوی نوشتن سوق میدهد. گام سوم: مطالعه آثار نقد ادبی با هدف درک لایههای تحلیلی ادبیات داستانی، در آثاری چون «جهان داستان ایران یک و دو»، «جهان داستان غرب» ویرایش ۱۳۹۵، «رسالت ادبیات و گونه های رنگارنگ داستان» و «شناخت داستان» میتواند مانند شیوهنامهای برای منتقدان ادبی به کار گرفته شود. نقد ادبی میرصادقی نه فقط بر تحلیل عناصر داستانی، بلکه بر تحول تاریخی، اجتماعی و فرهنگی داستاننویسی در ایران تمرکز دارد؛ مخاطب درمییابد نویسندگی فقط مهارت نیست، بلکه آگاهی تاریخی و فرهنگی نیز میطلبد. با این مسیر مطالعاتی، خواننده بهتدریج از «لذت خواندن»، به «درک چگونه نوشتن»، و سپس به «بینش انتقادی» میرسد. جمال میرصادقی نه فقط بهعنوان یک نویسنده، بلکه بهمثابه معلمی که نوشتن را چون زیستن میبیند، راهی روشن برای نویسندگی در ادبیات معاصر ایران گشوده است. از داستان خواندن تا داستان نوشتن… مطالعه آثار جمال میرصادقی در مسیر داستان نویسی، میتواند چیزی فراتر از تجربه خواندن آثار یک نویسنده باشد؛ این مطالعه میتواند تبدیل به یک دوره کامل آموزش داستاننویسی شود. چه از مسیر داستان به نقد، چه از مسیر نظریه به روایت، در نهایت به نقطهای میرسیم که مخاطب درمییابد نوشتن نه فقط یک هنر، که یک شناخت عمیق از جهان و انسان است، چیزی که میرصادقی در آخرین اثر منتشر شدهاش کتاب «شناسنامه داستان و داستان نویسی» به آن رسیده است. جمال میرصادقی کیست؟ جمال میرصادقی، زاده ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ در تهران، نویسنده، منتقد و مدرس داستاننویسی است. او دانشآموخته دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است و تا کنون بیش ۴۳ جلد کتاب، رمان، داستان بلند و نقد ادبی و مجموعه مقالات، از او منتشر شدهاست. او از سالهای جوانی مشاغل گوناگونی را تجربه کرده است و از کارگری، معلمی، کتابداری دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمونسازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور، مسئول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران و مدرس دانشگاه در رشته ادبیات و ادبیات داستانی را در کارنامه کاری خود دارد. میرصادقی در دوران طولانی کار نویسندگیاش داستانهای کوتاه و بلند بسیار و بیش از ۱۰ رمان نوشتهاست که برخی از آنها به زبانهای آلمانی، انگلیسی، ارمنی، ایتالیایی، روسی، رومانیایی، عربی، مجاری، هندی، اردو و چینی ترجمه شدهاند. اولین داستان میرصادقی در سال ۳۷ در مسابقه مجله سخن که پرویز ناتل خانلری آن را منتشر میکرد، برنده و چاپ شد. اولین مجموعه داستان او با نام «شاهزاده خانم سبز چشم» در سال ۴۱ منتشر شدهاست. نام این کتاب در چاپهای بعدی به «مسافرهای شب» تغییر یافت. در سالهای دور جلال آلاحمد و ابراهیم گلستان از منتقدان سرسخت او بودند. فیلم زندگی جمال میرصادقی به نام «چراغها» توسط علی زارع قنات ساخته شدهاست.