احوال حج_۶ / تکهکاغذی که گلعلی بابایی را به حج فرستاد
احوال حج_۶ / تکهکاغذی که گلعلی بابایی را به حج فرستاد –
صادقی گفت که خب نمیخواهید این بنده خدا را تشویق کنید؟ آقای جعفری هم گفته بود یک تکه کاغذ به من بده. صادقی هم کاغذ کوچکی که عکسش در کتاب هست را داد و آقاعزیز نوشت یک سهمیه حج به من تعلق بگیرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گلعلی بابایی، نویسنده کتاب «همپای صاعقه»، درخصوص چگونگی اعزام خود و همسرش به حج تمتع و نگارش سفرنامه این تشرف را اینگونه روایت میکند:
من اساساً برای حج ثبتنام نکرده بودم و هیجوقت هم تصور نمیکردم بتوانم به این سفر مشرف شوم، چراکه میدانستم با توجه به تعداد زیاد افرادی که ثبتنام کردهاند و در انتظار هستند، باید زمان طولانی در نوبت ماند.
اردیبهشت 1387، حضرت آقا تقریظی بر کتاب «همپای صاعقه» نوشتند. آن موقع، معاون فرهنگی لشکر 27 محمد رسولالله (ص) بودم و هر سال برای حاج احمد متوسلیان و شهید همت مراسمی با عنوان «خورشید دوکوهه» برگزار میکردیم.
تیرماه همان سال (1387)، مراسمی در تالار وزارت کشور برای حاج احمد متوسلیان برگزار شد. قاسم صادقی پیش آقای عزیز جعفری رفته و گفته بود گلعلی بابایی را میشناسی؟ گفته بود نه، کیه؟ گفت همین آقایی که کتاب نوشته و آقا برای کتابش تقریض نوشتند.
گفت خب؟ صادقی هم گفته که خب نمیخواهید این بنده خدا را تشویق کنید؟ آقای جعفری هم گفته بود یک تکه کاغذ به من بده. صادقی هم کاغذ کوچکی که عکسش در کتاب هست را داد و آقاعزیز نوشت یک سهمیه حج به من تعلق بگیرد.
همان لحظه، آقاعزیز به صادقی گفته بود خب اینکه فقط برای خودش هست، پس خانمش چی؟ بعد هم صادقی یه کاغذ جدید آورده و یک سهمیه، تبدیل به دو سهمیه میشود ولی با این شرط که هزینه حج همسرم با خودمان باشد.
همسرم هم در همان مراسم بود، صادقی به ما گفت میدانید این تکه کاغذ چیه؟ گفتیم نمیدانیم، گفت جواز رفتن شما به حج؛ بعدش داستان را برای ما تعریف کرد. اینجوری شد که از فردای همان روز افتادیم دنبال حج رفتن و نهایتاً همون سال 87 و دقیقاً 22 آبان که شب سالگرد ازدواج ما بود، عازم حج شدیم.
یادم است در سالن وزارت کشور به تابلوی حاج احمد نگاه کردم و گفتم شما خیلی مردی که نگذاشتی عرق ما خشک شود و همانجا با ما تسویه کردی و به قول خودت حق مارو دادی.
.
انتهای پیام/